نوروز 92!
میدونم که خیلی دیره و عذر میخوام اما سال نو رو تبریک میگم و
امیدوارم که 92 سال خوبی برای همتون باشه و سرشار از آرامش و خوشبختی
چند ساعت بعد از سال تحویل عید دیدنی خونه ی مامانجون
یکم فروردین با هم راه افتادیم به سمت خرم آباد و شب که رسیدیم رفتیم خونه ی عمو هادی
و نورآ هم حسابی با پسرعموهاش بازی کرد
فردا صبحش همگی با هم رفتیم آبشار بیشه که نورآ خانوم اونجا نذاشت من ازش عکس بگیرم
اینم عکس آبشار
روز بعد هم رفتیم پارک جنگلی و خاله اونجا تلافی روز قبل رو درآورد
صبح موقع حرکت پارک روبروی خونه عمو
تا از ماشین پیاده شدیم دست نورآ رو گرفتم و رفتیم واسه عکس گرفتن
بعدازظهر هم که هوا تقریبا سرد شده بود دوباره رفتیم عکاسی
اون روز ما برگشتیم اصفهان و نورآ خانومی اینا موندن اونجا و بعد با عموها رفتن یزد
اینم عکسای روز 13 بدر
دو روزه دیگه تولد نـــــــورآست و من هنوز هدیشو نگرفتم